اسپیلبرگ و همه آثارش در یک نگاه کوتاه
منابع:
ویکیپدیاhttp://fa.wikipedia.org/
وبلاگ 30نما کوبریک(http://kubrik.blogfa.com/
سایت هم میهن(http://forum.hammihan.com/)
سایتhttp://digiato.com/
سایت شخصیت نگارhttp://shakhsiatnegar.com/
**********************************************************************************************************************************
-
استیون آلن اسپیلبرگ (Steven Allan Spielberg) در 18 دسامبر سال 1946 میلادی در یک خانواده یهودی در شهر سینسینتی (Cincinnati) در ایالت اوهایو کشور آمریکا به دنیا آمد. مادرش یک پیانیست و همچنین رستوران دار و پدرش مهندس برق بود.اسپیلبرگ دوران کودکیاش را در سالنهای سینما و با دیدن فیلمهای "والت دیسنی" (Walt Disney) از سازندگان بنام فیلمهای انیمیشن و آثار حادثهای سپری کرد و همین مسئله موجب شد که در ساخت فیلمهایش نیز رگههای کودکی و فانتزی را رها نکند، تا جایی که برخی لقب کودک - کارگردان را به او دادهاند.اسپیلبرگ دوران نوجوانی خود را در "نیوجرسی" (New Jersey) ایالتی در شرق آمریکا، جایی که برای اولین بار به تئاتر رفت، گذراند. او در دوران نوجوانی با استفاده از یک دوربین 8 میلیمتری به همراه دوستانش فیلمهای آماتوری میساخت، فیلمنامه هایش را خودش مینوشت، از دوستانش برای بازی استفاده میکرد و آنها را به نمایش میگذاشت. اسپیلبرگ در سال 1961 و در 13 سالگی برای فیلم 40 دقیقه ای وسترن با عنوان "فرار به ناکجا آباد" ( Escape to Nowhere) برنده جایزه محلی شد. اسپیلبرگ در 16 سالگی فیلم بلند "firelight" را نوشت و کارگردانی کرد.اسپیلبرگ ورود خود به عرصه فیلم و فیلمسازی را اینگونه توصیف میکند: «خوب به یاد دارم زمانی که 13 سالم بود، معلمم از ما خواست که یک داستان را در قالب عکسهایی روایت کنیم و من هم که دوربین عکاسی پدرم شکسته بود، از معلممان خواستم که به جای گرفتن عکس، داستانم را از دریچه دوربین فیلمبرداری پدرم روایت کنم. او موافقت کرد و من این ایده به مغزم خطور کرد که یک فیلم وسترن (فرار به ناکجاآباد) بسازم و این شد که من اولین نشان شایستگیام را دریافت کردم و این درست شروع همه چیز بود.»او آثار بسیاری در سینما و تلویزیون تهیه و یا کارگردانی کرده که از جمله میتوان "ای تی" (E.T. the Extra- Terrestrial)، "پارک ژوراسیک" (Jurassic Park)، "فهرست شیندلر" (Schindler's List)، "نجات سرباز رایان" (Saving Private Ryan)، "مونیخ" (Munich) و "اسب جنگی" (War Horse) را نام برد.
بعد از اینکه پدر و مادر اسپیلبرگ از یکدیگر جدا شدند، اسپیلبرگ همراه پدر به "ساراتوگا" (Saratoga) شهری در شهرستان سانتا کلارا ایالت کالیفرنیا، نقل مکان کرد درحالیکه مادر و 3 خواهرش در آریزونا (Arizona) ماندند.
او که به مدت 3 سال به دبیرستان "آرکادیا" در فینیکس (Phoenix) مرکز ایالت آریزونا آمریکا رفته بود، سرانجام در سال 1965 از دبیرستان "ساراتوگا" فارغ التحصیل شد. اسپیلبرگ در کالیفرنیا به مدرسه فیلم، تئاتر و تلویزیون در جنوب کالیفرنیا رفت اما موفق نبود. او پس از آن به دانشگاه ایالتی کالیفرنیا رفت و در رشته سینما مشغول به تحصیل شد. اسپیلبرگ در دوره دانشجویی با ساخت فیلم کوتاه "آمبلین" (Amblin) در سال 1969 مورد تحسین قرار گرفت؛ استودیوی "یونیورسال" با دیدن فیلم با او قرارداد بست و به این ترتیب اسپیلبرگ جوان ترین کارگردانی شد که تا آن زمان با یک استودیوی مهم هالیوود قرارداد امضا کرده بود. او اولین کمپانی فیلم سازی خود را در سال 1982 تأسیس کرده و به نام "Amblin Entertainment" نامگذاری کرد.
استیون اسپیلبرگ در سال 1985 با "امی ایرونیگ" (Amy Irving) ازدواج کرد. آنها در سال 1989 از یکدیگر جدا شدند و این جدایی تبدیل به یکی از گرانقیمتترین طلاقهای تاریخ شد. او وقتی تصمیم گرفت "امی ایرونیگ" را طلاق دهد، دادگاه مجبورش کرد 100 میلیون دلار به همسرش بپردازد.اسپیلبرگ پس از آن با "کیت کپ شاو" (Kate Capshaw)، بازیگر فیلم "ایندیانا جونز و معبد مرگ" آشنا و در سال 1991 با یکدیگر ازدواج کردند. بعد از آن بود که "کپ شاو" نیز به آیین یهودیت پیوست.اسپیلبرگ پس از ازدواج با "امی آروینگ" صاحب یک پسر و از ازدواج دومش با "کیت کپ شاو" صاحب 3 فرزند شد. آنها قبل از ازدواجشان 2 فرزند نیز پذیرفته بودند.اسپیلبرگ در دهه 1970 با ساخت اپیزودهایی از سریالهای "گالری شب"، "مارکوس ویلبی، پزشک محله"، "نام بازی" و "کلمبو" جذب تلویزیون آمریکا شده و به جوان ترین کارگردان تلویزیونی کمپانی "یونیورسال" تبدیل گردید.پس از آن در سال 1971 فیلم "دوئل" (Duel) از "ریچارد ماتسن" را ساخت که مورد تحسین قرار گرفت و فرصتی برای ورود او به سینما را ایجاد کرد. "دوئل" ماجرای سفر یک فروشنده دورهگرد بود که اسیر دیوانگی یک راننده تریلر میشود، رانندهای که تماشاگر هرگز چهره او را نمیبیند. اسپیلبرگ در این فیلم به خوبی از پس صحنههای تعقیب و گریز برآمد و ایجاد دلهره را در متن کار قرار داد.اسپیلبرگ در دهه 1980 و 1990 که بیشتر در سینما کار میکرد نیز تلویزیون را فراموش نکرد و نقش مهمی در تولید مجموعه «ER» درمورد شغل و حرفه پزشکی و پرستاری ایفا کرد. چهار سریال کوتاه "دسته برادران"، "اقیانوس آرام"، "ربودهشده" و "به سوی غرب" از جمله ساخته های او هستند.اسپیلبرگ پس از "دوئل" با فیلمهای بزرگی چون "بزرگراه شوگرلند"، "آرواره ها"، "ایندیانا جونز"، "برخورد نزدیک از نوع سوم"، "ای تی" و "پارک ژوراسیک" خود را در جهان مطرح کرد.اسپیلبرگ و گروه جلوه های ویژه اش با نوآوری و ابتکارهای منحصر به فردی که در فیلم "پارک ژوراسیک" (بدون وجود جلوه های ویژه کامپیوتری امروزی) از خود نشان دادند؛ لقب پایه گذاران نسل جدید جلوه های ویژه را از آن خود کردند.او در سال 1993، با ساخت فیلم "فهرست شیندلر"، ساخت یکی از مهمترین فیلمهای هولوکاستی تاریخ سینمای آمریکا را به نام خود ثبت کرد و بعنوان یکی از یهودیان پرنفوذ هالیوود مطرح شد.اسپیلبرگ از معروف ترین صهیونیستهای پرنفوذ هالیوود، پس از ساخت فیلمهایی مانند "فهرست شیندلر" و تصاحب جوایز فراوانی که صهیونیستها به دلیل مظلوم نمایی فراوان اسپیلبرگ از یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم، به او دادند، توانست شرکت بزرگ "دریم ورکس" (Dream Works) را تأسیس کند.افتتاح کمپانی "دریم ورکس" توسط سه چهره شاخص هالیوود از خانوادههایی یهودیکمپانی دریم ورکس یا "SGK" سال 1994 توسط سه چهره شاخص هالیوود، استیون اسپیلبرگ، "جفری کاتزنبرگ" و "دیوید گفن" افتتاح شد. در واقع SGK مخفف نام فامیلی این سه تن بود.جفری کاتزنبرگ، تهیه کننده پولدار هالیوود که در یک خانواده یهودی در نیویورک متولد شده، مدیریت اجرایی کمپانی دریم ورکس را برعهده گرفت. او از سال 1984 تا 1994 ریاست کمپانی فیلمسازی «والت دیزنی» را نیز به عهده داشت. دیوید گفن، در خانوادهای مهاجر و یهودی در نیویورک متولد شد. او تهیه کننده تئاتر و سینما و یکی از میلیاردرهای یهودی هالیوود بود.فیلم "آمیستاد" نامزد دریافت جایزه اتحادیه کارگردانان آمریکاییکمپانی "دریم ورکس" اولین فیلم سینمایی خود با نام "صلح جو" (the peacemaker) را در سپتامبر سال 1997 اکران کرد. بلافاصله پس از این فیلم، اسپیلبرگ اولین فیلم خود با نام "آمیستاد" (Amistad) را برای این کمپانی ساخت که توانست در چهار بخش از جوایز اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد برای "آنتونی هاپکینز" نامزد شود. اسپیلبرگ برای این فیلم برای هشتمین بار نامزد دریافت جایزه اتحادیه کارگردانان آمریکایی شد.جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم "نجات سرباز رایان"کمپانی دریم ورکس، در سال 1998 در کنار چند فیلم دیگر فیلم "نجات سرباز رایان" را به کارگردانی اسپیلبرگ و در همکاری با کمپانی "پارامونت" ساخت که در 11 بخش از جوایز اسکار نامزد شد و در نهایت توانست 5 جایزه اسکار از جمله بهترین کارگردانی را از آن خود کند.نجات "دریم ورکس" از ورشکستگیاسپیلبرگ، گفن و کاتزنبرگ که 72 درصد از سهام کمپانی "دریم ورکس" را در اختیار داشتند؛ دسامبر سال 2005 تصمیم گرفتند که این کمپانی را به "ویاکوم"، سهامدار اصلی کمپانی فیلمسازی "پارامونت" بفروشند. فرایند فروش کمپانی دریم ورکس، فوریه سال 2006 به اتمام رسید.در پایان سال 2008 میلادی "گفن" از کمپانی دریم ورکس جدا شد و این کمپانی اعلام کرد که تصمیم دارد به همکاری خود با کمپانی "پارامونت" پایان دهد، در همین راستا یک قرارداد 1 میلیارد و 500 میلیون دلاری تولید فیلم با کمپانی "رلیانس" هند بسته شد، در این میان کمپانی "رلیانس" به منظور مستقل شدن کمپانی "دریم ورکس" به ریاست اسپیلبرگ، 325 میلیون دلار سرمایهگذاری کرد.سهامداران دریم ورکسسهام استودیوهای دریم ورکس در سال 2013 متعلق به استیون اسپیلبرگ، "استنسی اسنایدر"، تهیه کننده آمریکایی و همچنین کمپانی "رلیانس" هند بود.کمپانی "دریم ورکس"، از جوان ترین کمپانی های فیلمسازی هالیوود، بیش از همه به علت ساخت انیمیشن هایی چون "شرک" شهرت دارد که در سال 2001 در بخش انیمیشن بلند سینمایی جایزه اسکار را کسب کرد و طی سالهای بعد با پروژههای موفق دیگر توانست جوایز اسکار زیادی را در بخشهای مختلف سینمایی از آن خود کند.باورپذیری مخاطبان، عامل موفقیت انیمیشن های هالیوودی در القاء خواسته هادر انیمیشن، همانند دیگر فیلمهای هالیوود بزرگترین خطر را میتوان در بُعد سرگرمی آن جستجو کرد؛ انیمیشن در ظاهری سرگرم کننده تر از دیگر فیلمهای هالیوود به خوبی توانسته است با اغواگری شدید و ذائقه سازی هوشمند و هم چنین باورمند سازی مخاطب، خواستههای خود را در غالب سرگرمی و تفریح به مخاطب القا کند.یکی از ویژگی انیمیشنها که موجب نگرانیهای زیادی میشود مخاطب آن میباشد، طیف وسیعی از بینندگان انیمیشنهای هالیوودی کودکان و نوجوانان هستند.از کمپانیهایی که با ساخت انیمیشنهای خوش ساخت و پرفروش در میان جهانیان نامی شد؛ استودیوهای دریم ورکس میباشد. این کمپانی در حوزه انیمیشن سازی سابقه طولانی و درخشانی دارد و با ساخت نزدیک به بیش از 30 انیمیشن خود را به یکی از پیشتازان انیمیشن سازی تبدیل کرد که به طور نمونه میتوان به "ماداگاسکار" (Madagascar)، "پاندای کونگ فو کار"(Kung Fu Panda) و "شرک" (Shrek) اشاره کرد. در سال 2012 نیز، این کمپانی با ساخت انیمیشن "ظهور نگهبانان" (Rise of the Guardians) موفقیتی جدید در کارنامه خود ثبت کرد."ظهور نگهبانان"، فیلمی فراتر از یک انیمیشنانیمیشن "ظهور نگهبانان" به عنوان یک اثر سینمای استراتژیک، با قرار دادن المانهای متعدد دینی و اعتقادی و همچنین تلفیق آن با افسانهها و ایجاد جلوههای بصری توانست به یک انیمیشن مؤثر تبدیل شود. بُعد مؤلفههای استراتژیک در انیمیشن به مراتب پیچیدهتر از فیلمهای واقعی است چرا که مخاطب این انیمیشن ها علاوه بر بزرگسالان عمدتاً از کودکان و نوجوانان شکل میگیرد و القای پیامهای غیرمستقیم به این رده سنی آثار دو چندانی در باورسازی برای یک کودک خواهد داشت. در این انیمیشن به القای نبرد بین خیر و شر، تجلی اردههای غیبی بر دنیای واقعی و القای پوزیتیسم (اثبات گرایی) و اومانیسم (فرد گرایی) پرداخته شده است. این انیمیشن با تلفیق افسانه ها و اعتقادات دینی، نیاز بشر به منجی را زیر سؤال برده و اساس وجود او را نوعی وهم به مخاطب خود معرفی میکند.بر اساس اسناد منتشر شده توسط سایت ویکی لیکس (WikiLeaks)، سازمانی که به ارسال و افشای اسناد از سوی منابع ناشناس میپردازد، در جریان نشست اتحادیه عرب در سال 2007، 14 کشور عربی خواستار تحریم فیلمهای استیون اسپیلبرگ شدند.به گزارش خبرگزاری ایسنا در 28 آذرماه سال 1389، سایت ویکی لیکس در افشاگری خود اعلام کرد: «استیون اسپیلبرگ به جهت کمک یک میلیون دلاری که در سال 2006 در جریان حمله به لبنان به رژیم صهیونیستی کرده بود، مورد تحریم اتحادیه عرب قرار گرفت.» یادداشت محرمانه سفارت آمریکا که از سوی ویکی لیکس منتشر شد نشان میداد که در جریان نشست این اتحادیه در آوریل 2007، دیپلماتهایی به نمایندگی از 14 کشور عربی: الجزایر، لبنان، کویت، امارات، لیبی، مراکش، قطر، عربستان، سودان، سوریه، تونس، یمن، عراق و تشکیلات خودگردان فلسطین موافقت خود را با تحریم فیلمهای این کارگردان سرشناس آمریکایی اعلام کردهاند.20 فوریه سال 2007 و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، استیون اسپیلبرگ، دیوید گفن و کاتزنبرگ جشن خیریه عمومی برای جمع آوری کمک به باراک اوباما برگزار کردند. در متن دعوتنامه این مراسم نوشته بود: «امید که به ما ملحق شوید و شخصاً با سناتور اوباما دیدار کنید.»با این حال در 14 جولای سال 2007 اسپیلبرگ از کاندیداتوری "هیلاری کلینتون" حمایت کرد؛ به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، استیون اسپیلبرگ گفته بود: «من برنامههای تمامی نامزدهای حزب دموکرات را بررسی کردم و معتقدم که هیلاری کلینتون شایسته ترین نامزد برای کسب سمت ریاست جمهوری است. هیلاری کلینتون رهبری قوی است و همه به وی احترام میگذارند وی در کسوت رئیس جمهور میتواند آمریکا را متحد کند چهره آمریکا را در خارج بهبود بخشد و امنیت را در آمریکا حفظ کند.»-
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، استیون اسپیلبرگ كه آوريل سال 2006 از سوی كميته برگزاری المپيک پکن به عنوان مشاور هنری اين بازیها دعوت به كار شده بود، در 12 فوریه سال 2008 میلادی در اعتراض به نقش چین در وقایع دارفور سودان، از سمت مشاور هنری المپیک پکن کنارهگیری کرد.در بیانیهای مشترک که توسط "میا فارو" (Mia Farrow) بازیگر آمریکایی و اسپیلبرگ، خطاب به دولت چین منتشر شد، ضمن اعلام خبر استعفای اسپیلبرگ، از این دولت خواسته شد تا به روابط خود با سودان خاتمه دهد. به گزارش آسوشیتدپرس، اسپیلبرگ نامهای خطاب به هو جین تائو، رئیس جمهور وقت چین نوشت و از وی خواست تا از نفوذ دولت خود در طی بازیهای المپیک 2008 برای خاتمه دادن به فاجعه منطقه بحرانزده دارفور در سودان استفاده نماید.بحران دارفور فاجعه ای انسانی با بیش از 2/5 میلیون آواره و بیش از 200 هزار نفرکشته (علیرغم اختلاف آماری با داده های دولت سودان) که در آغاز هزاره سوم، خاطره تلخی را در اذهان باقی گذاشت. چین به عنوان سرمایهگذار مهم در صنعت نفت سودان متهم بود که برای دولت خارطوم تسلیحاتی تامین میکند که در نهایت در عملیات در خارطوم مورد استفاده قرار میگیرند.اسپیلبرگ در بیانیه خود، دولت چین را متهم کرد که از انجام اقدام مناسب برای فشار بر متحد خود یعنی دولت سودان با هدف اتمام نقض حقوق بشر در این کشور طفره میرود.
سپتامبر سال 2008 (شهریورماه 1387) بود که اسپیلبرگ به همراه دو استودیو بزرگ فیلمسازی هالیوود، "دریم وورکس" و "یونیورسال پیكچرز" متهم به دزدیدن طرح داستان فیلم "پنجره پشتی" اثر "آلفرد هیچكاک" محصول سال 1954، برای ساخت فیلم "دیستربیا" شد."شلدون آبند رووکیبل تراست"، صاحب امتیاز فیلم "پنجره پشتی"، به خاطر استفاده از طرح داستانی آن در فیلم سینمایی "دیستربیا" از اسپیلبرگ و چند استودیو مطرح هالیوود شکایت کرد. به گزارش رویترز این شکایت روز دوشنبه، 8 سپتامبر سال 2008 در دادگاه فدرال منهتن در نیویورک تنظیم شد و برابر با آن استیون اسپیلبرگ، دریم ورکس، شرکا ویاکام، یونیورسال پیکچرز و یک واحد ان بی سی یونیورسال وابسته به شرکت جنرال الکتریک، سازندگان و توزیعکنندههای فیلم "دیستربیا" به تخطی از قوانین کپی رایت متهم شدند.بر این اساس، سازندگان "دیستربیا"، بدون کسب اجازه از صاحبان امتیاز فیلم "کلاسیک" هیچکاک از طرح داستانی آن در ساخت فیلم خود استفاده کرده بودند. در این شکایت از اسپیلبرگ که یکی از مؤسسان دریم ورکس است به عنوان "خوانده" یاد شده بود.در این شکایت آمده بود: «آنچه خواندهها به لحاظ قانونی و مشروع حاضر به انجام آن نبودند با استفاده از پسزمینه داستان "پنجره پشتی" به شکل مخفیانه انجام دادند، بیآنکه هزینه آن را بپردازند.» "شلدون آبند" مدعی شده بود داستان "دیستربیا" و "پنجره پشتی" یکی است. هر دو معمای قتل هستند و شروع آنها با مردی است که از پنجره خود شاهد وقوع اتفاقی عجیب در خانه همسایه میشود.آمریکاییها و صاحبان صهیونیست سینمای هالیود به خوبی آگاهند که نفوذ در فرهنگ کشورها با استفاده از ابزارهای سینمایی یکی از بهترین روشهای تهاجم فرهنگی است و به همین دلیل با حمایت و سرمایه گذاریهای هنگفت همواره در تلاش هستند تا از این ابزار علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند.استیون اسپیلبرگ که به عنوان یکی از یهودیان پرنفوذ دنیا شناخته میشود، در اوریل سال 2010 مصادف با اردیبهشت ماه 1389 در واکنش به بازداشت جعفر پناهی، خواهان آزادی او شد؛ او یکی از کارگردانان مطرح هالیوود بود که به همراه دیگر فیلمسازان و هنرپیشههای هالیوود، طی نامهای به صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه وقت در سال 1389، خواستار آزادی جعفر پناهی شد.جعفر پناهی فیلمسازی کم مخاطب بود که در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 1388، در صف فتنه گران قرار گرفت.اگر چه تأسیس کمپانی "دریم ورکس" توسط سه چهره یهودی هالیوود از جمله استیون اسپیلبرگ که ماهانه مبلغ قابل توجهی به رژیم صهیونیستی کمک مالی میکند، خود نشان دهنده رابطه دوستانه این کمپانی با رژیم صهیونیستی است ولی دیدار "شیمون پرز"، رئیس جمهور وقت رژیم صهیونیستی در اوایل سال 2012 با سران کمپانی دریم ورکس خود تأیید کننده این مطلب است."پرز" در این ملاقات صمیمانه به نقش یهودیها در تأسیس تجارت استودیوهای بزرگ فیلمسازی اشاره کرد و متذکر شد: «نباید ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش را نادیده گرفت و باید بدانید که کودکان بیش از سیاستمداران به بازیگران اعتقاد دارند.» وی همچنین تأکید کرد: «شما هالیوودیهای پیام اسرائیل را در جهان توزیع میکنید.»کاتزنبرگ، مدیر اجرایی دریم ورکس نیز در این دیدار دوستانه تابلویی از انیمیشن «شاهزاده مصر»، اولین انیمیشن سینمایی دریم ورکس را به رئیس جمهور رژیم صهیونیستی هدیه داد.انیمیشن "شاهزاده مصر" و "فرار جوجهای" دو نمونه از انیمیشن های دریم ورکس هستند که با قرائتهای صهیونیستی داستان زندگی حضرت موسی(ع)، داستان خروج بنی اسرائیل از ستم فرعونیان، مظلومیت یهود، جنگ جهانی دوم و زندانهای مخوف آلمان ها را به تصویر کشیدهاند.انعکاس دیدار "پرز" از هالیوود در عرصه مطبوعات غربروزنامه لس آنجلس تایمز با تیتر «شیمون پرز بر تأثیر جهانی هالیوود تأکید کرد.» خبر این دیدار را انعکاس داده و نوشت: «سفر "شیمون پرز" به آمریکا در حالی صورت گرفته که سیاستهای اوباما در برابر ایران و اسرائیل به یکی از موضوعات مهم جهان امروز تبدیل شده و این مسئله به شدت موجبات نگرانی دموکراتهای هالیوود را فراهم آورده است.»این روزنامه آمریکایی با اشاره به اینکه دیدار پرز از کمپانی دریم ورکس تحت تدابیر بسیار شدید امنیتی صورت گرفته است، افزود: «اگر چه سفر "شیمون پرز"، برنده جایزهصلح نوبل، سفری تشریفاتی به نظر میرسد ولی بر کسی پوشیده نیست که او در واقع نماینده و فرستاده "بنیامین نتانیاهو"، نخستوزیر اسرائیل است.»سایت سینمایی "هالیوود ریپورتر" نیز با تیتر «رئیس جمهور اسرائیل تأثیر هالیوود بر جوانان را ستود» به انعکاس این خبر پرداخت و متذکر شد: «"شیمون پرز" در زندگی شخصیاش نیز با هالیوود در ارتباط است، زیرا "لارن باکال"،(بازیگر مشهور هالیوود و همسر "همفری بوگارت") دختر عموی اوست، هر دوی آنها با نام خانوادگی "پرسکای" متولد شدند ولی خانواده پرز زمانی که به فلسطین مهاجرت کردند فامیلیشان را تغییر دادند، "باکال" نیز زمانی که روی صحنه رفت، آن را تغییر داد.»همچنین نشریه سینمایی "ورایتی" ضمن انعکاس تمامی سخنان پرز، بیش از همه این بخش از سخنان او که درباره تأثیر هالیوود بر کودکان بود را مورد توجه قرار داد.البته "شیمون پرز" چند ماه پیش از حضور در کمپانی دریم ورکس، میزبان هیأتی 50 نفره از مقامات هالیوود بود که در آن نشست نیز بر این نکته تأکید کرده بود که: «هالیوودیها نه تنها در عرصه سینما و تلویزیون فعالیت میکنند بلکه در واقع فعالان آموزش و پرورش هستند که با کمک اعتمادی که بهوجود میآورند، میتوانند تأثیرگذار باشند و پیام اسرائیل را در جهان توزیع کنند.»بر اساس گزارش مجله "فوربس" در سال 2013، اسپیلبرگ با ثروتی بالغ بر 3 میلیارد و 200 میلیون دلار یکی از ثروتمندترین یهودیان هالیوود است که به اعتراف رسانههای غربی هر ساله مبلغ قابل توجهی به رژیم صهیونیستی کمک مالی میکند.نگهداری از آرشیو فیلمهای یهودیاسپیلبرگ در کنار داراییهای خود صاحب یک آرشیو فیلم یهودی است که وظیفه او نگهداری و تحقیق در زمینه فیلمهای مستندی است که در رابطه با یهودیان ساخته میشود. این آرشیو فیلم همچنین توسط مؤسسه یهودیت معاصر "آبراهام هارمان" در دانشگاه اورشلیم و مرکز آرشیوهای مرکزی صهیونیسم در سازمان صهیونیسم جهانی مدیریت و پشتیبانی میشود.تاریخ سازی برای حقانیت صهیونیستاسپیلبرگ به عنوان یکی از مشهورترین کارگردانان صهیونیسم است که در کارنامه سینمایی خود دو فیلم "فهرست شیندلر" محصول سال 1993 و "نجات سرباز رایان" محصول سال 1998، را دارد. تاریخ سازی برای حقانیت صهیونیستها و شجره سازی صهیون در این دو فیلم بیش از بقیه آثار این فیلمساز به چشم میآید؛ زیرا در این دو فیلم موضوع جنگ جهانی دوم، نازیها و یهودیان و هولوکاست بیشتر به چشم میخورد. او حتی در فیلم "ترمینال"، در سال 2004 نیز مسیر دائمی تبلیغ صهیون را نادیده نگرفته است؛ فیلمی به کارگردانی اسپیلبرگ و با بازی "تام هنکس" که داستان آن برگرفته از سرگذشت "مهران کریمی ناصری" است. یک شهروند ایرانی که سال 1988 بدون گذرنامه و مدارک معتبر در فرودگاه شارل دوگل فرانسه از هواپیما پیاده شد و 18 سال حیرت آور را در بخش ترانزیت فرودگاه زندگی کرد.شصت و ششمین جشنواره فیلم کن از 15 تا 26 مه سال 2013 (25 اردیبهشت تا 5 خردادماه 1392) برگزار شد. استیون اسپیلبرگ ریاست هیأت داوران بخش مسابقه اصلی را بر عهده داشت. تازه ترین ساختههای رومن پولانسکی، برادران کوئن، استیون سودربرگ، پائولو سورنتینو و اصغر فرهادی از مطرحترین فیلمهای بخش رسمی جشنواره کن 2013 بودند که در نهایت فیلم فرانسوی «آبی گرمترین رنگ است» (Blue Is the Warmest Color) جایزه نخل طلایی را کسب کرد.دریافت نخل طلایی از سوی این فیلم با مضمون همجنس گرایی درحالی اتفاق افتاد که مخالفین همجنس گرایی در پاریس، برای اعتراض به مصوبه دولت فرانسه برای قانونی کردن ازدواج و حق حضانت همجنسگرایان تجمع کرده بودند؛ حتی "ژولی مارو"، نویسنده اصلی داستان فیلم، صحنه های این فیلم را خجالت آور و نمونه ای از پرنوگرافی دانست که از نظر او هیچ ارزش هنری ندارد.استیون اسپیلبرگ در ژوئن 2013 (تیرماه 1392) در انتقاد از صنعت سینمای هالیوود گفت: «استودیوها تنها به فکر سودهای کلان هستند، مخاطب دیگر از دست ما خسته شده است، شکست هالیوود نزدیک است.»سایت خبری "هافینگتون پست" در بررسی سینمای هالیوود به بررسی گفته های اسیپلبرگ و "لوکاس" پرداخت. بر اساس این گزارش اسپیلبرگ و لوکاس معتقدند که هالیوود در نوک قله سقوط قرار دارد و به زودی از درون از هم پاشیده خواهد شد.اسپیلبرگ معتقد است: «هالیوود هر ساله در حال شرط بندی روی پروژههای عظیم سینمایی است که برخی از این شرطبندیهای بزرگ با شکست روبرو میشود و این شکستها است که در حال تخریب سینمای هالیوود است. استودیوها ترجیح میدهند به جای آنکه چند پروژه مستقل را بسازند یک پروژه 250 میلیون دلاری را به نتیجه برسانند و این ذوبشدنی عظیم را برای آنها در پی دارد. زمانیکه سه یا چهار و یا حتی نیمی از این پروژهها با شکست روبرو میشوند این استودیو از درون از هم میپاشد.»پایگاه مصری "السینما" در 25 شهریور 1392 گزارش داد: «استیون اسپیلبرگ کارگردان یهودی هالیوود در پایان سال 2013 نشان شوالیه رژیم صهیونیستی را دریافت میکند.»
بر اساس این گزارش "شیمون پرز" رئیس رژیم صهیونیستی به پاس نقش هنری استیون اسپیلبرگ در حمایت و احیای یاد هولوکاست این نشان را به استیون اسپیلبرگ اهدا میکند. نشان اهدایی به این کارگردان یهودی بالاترین نشان در رژیم صهیونیستی محسوب میشود که پیش از این به باراک اوباما و بیل کلینتون تعلق گرفته است.استیون اسپیلبرگ و "جفری کاتزنبرگ"، دو سینماگر سرشناس هالیوود در نوامبر 2013 هر کدام 10 میلیون دلار به موزه آکادمی اسکار کمک کردند.آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار پس از کمک 20 میلیون دلاری استیون اسپیلبرگ و جفری کاتزنبرگ به پروژه ساخت موزه این آکادمی، اعلام کرد: «دو گالری اصلی در این موزه را به نام این دو دوست قدیمی و کارگردان نامگذاری خواهد کرد.» "دان هادسن"، رئیس کمیته جمعآوری اعانه در آکادمی اسکار اعلام کرد: «نقطه مشترک اسپیلبرگ و کاتزنبرگ عشق به فیلمسازی است.»اسپیلبرگ با ساخت فیلم ای.تی (E.T. the Extra Terrestrial) در سال 1982 وارد دوران جدیدی شد. وی توانست بسیاری از اعتقادات یهودی را در این فیلم بگنجاند. پس از این بود که ای.تی به امضای اسپیلبرگ تبدیل شد و کودکان هم نام او را حفظ کردند.در این فیلم، "ای تی" یک موجود بیگانه کریه المنظر است که از آسمان به زمین میآید او که بطور تصادفی از دیگر همراهانش جا مانده، قصد بازگشت به خانه را دارد. پسری او را یافته و با او دوست میشود و سرانجام با کمک او و سایر بچهها به آسمان فرستاده میشود.در مورد فیلم "ای تی" اسپیلبرگ گفته میشود که در پوستر فیلم از اثر "Sistine Chapel" میکلانژ استفاده شده است. در اثر میکلانژ تصویر تجسمی دست خدا در حال زندگی بخشیدن به آدم است که در پوستر فیلم "ای تی" انگشت خدا با انگشت یک بیگانه عوض شده بود.در این راستا گفته میشود تقریباً هر فیلم و برنامه تلویزیونی که در مورد بیگانهها یا ماه ساخته شده است، از تولیدات کارگردانی وابسته به فراماسونری است. -
-
فیلمشناسی(از انتها به ابتدا)
اسپیلبرگ درسال 2013حضوری افتخاری در فیلم (ردکارپت) بکارگردانی رضا عطاران کارگردان و بازیگر ایرانی داشته است
-
(ردکارپت) داستان یک سیاه لشگری را روایت می کند که تصمیم میگیرد برای حضور در سینمای حرفه ای فیلمنامه اش را به دست استیون اسپیلبرگ برساند. سودای شهرت و دستمایه ای به نام سینما با نگاهی تجربه گرا در کنار موضوعی جذاب در حواشی فستیوال جهانی فیلم کَن و اتفاقات پیرامون آن اثری را تولید کرده که بسیاری از افراد انتظار دیدن آن را می کشند.
در این فیلم مواجه شدن رضا عطاران با استیون اسپیلبرگ و جیم جارموش صحنه هایی زیبا و به یادماندنی را برای سینمای ایران و زندگی هنری رضا عطاران رقم زده است.
عطاران در رد کارپت نقش سیاه لشگری را بازی می کند که ۳۸ ساله شده و با سابقه فعالیت ۱۳ ساله در تئاتر به جایگاه هنری خود مد نظر خود دست نیافته و اینگونه می شود که سودای شهرت او را به جنوب فرانسه می کشاند.
-
31-لینکلن ۲۰۱۲
در زمانی که جنگ داخلی آمریکا با خشونت هر چه تمام تر ادامه دارد، رئیس جمهور امریکا با مسائلی چون ادامه کشتار در میدان های نبرد و درگیری با تعداد زیادی از اعضای کابینه خودش بر سر مسئله منع برده داری و آزاد سازی برده ها کشمکش دارد...
جوایز اسکار ۸۵ام فیلم لینکلن نامزد دریافت ۱۲ جایزه اسکار از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد، نقش مکمل زن، نقش مکمل مرد شد و دو اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد (دنیل دی لوییس) و بهترین کارگردانی هنری را دریافت کرد.
- 30-اسب جنگی (۲۰۱۱)
- ( War Horse) محصول سال ۲۰۱۱ است. این فیلم در اسکارموفق به نامزدی در ۶ رشته از جمله بهترین فیلم شد.همچنین این فیلم نامزد ۲ جایزه گلدن گلوب و ۵ جایزه بفتا شد.خلاصه داستان فیلم از این قرار است:
- یک جوان وقتی اسب محبوبش به سواره نظام فروخته می شود تصمیم می گیرد به خدمت سربازی برود. او از انگلستان خارج شده و به اروپای در جنگ پا می گذارد. زیبا ترین صحنه فیلم همکاری دو سرباز دشمن یکی از انگلیس و دیگری از آلمان زیر آتش دوطرف میباشد که برای جان نجات یک اسب جان خود را بخطر می اندازند. نهایتا پس از نجات اسب برای تصاحب اسب تنها با یک شیر یا خط قائله را پایان میدهند و هیچ درگیری فیزکی بین آن دو رخ نمیدهد. با اینکه سرباز آلمانی شرط تصاحب اسب را کشتی گرفتن بین آن دو قرار میدهد اما سرباز انگلیسی شرط شیر یا خط را پیشنهاد میکند و نهایتا مشکلشان مسالمت آمیز حل میشود و با دست دادن با یکدیگر به سران و دولت جنگ افروز خود پیغامی را میدهند که شاید در هیچ کتاب آسمانی نمیتوان آن را به این سادگی پیدا کرد
- 29-ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار (۲۰۱۱)
- (The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn) فیلمست سهبعدی که ساخت آن درسال ۲۰۱۱ انجام شده است.این فیلم بر اساس مجموعه کتابهای معروف «ماجراهای تنتن و میلو» اثر هرژه ساخته شدهو تهیهکنندهٔ آن پیتر جکسون است. داستان این فیلم ترکیبی از سه کتاب «خرچنگ پنجه طلایی» (۱۹۴۱)، «راز اسب شاخدار» (۱۹۴۳) است و «گنجهای راکهام» (۱۹۴۴) ماجرای قسمت بعدی آن میباشد.
استیون اسپیلبرگ که شخصاً یکی از طرفداران پر و پاقرص ماجراهای تنتن و میلو به شمار میآید، پیش از مرگ هرژه، خالق تنتن در سال ۱۹۸۳ میلادی حق تولید فیلم از داستانهای وی را خرید.
-
-
تن تن، به همراه سگش در بازار قدیمی شهر بروکسل، ماکت کوچک یک کشتی قدیمی قرن هفدهمی به نام یونیکورن (اسب شاخدار) را می خرد که متعلق به سرفرانسیس است که به دنبال حمله دزدان دریایی به ریاست مرد خبیثی به نام «راکام سرخپوش» (با بازی
-
-
دانیل کریگ) در دریا غرق شده و گنج گران قیمتی را با خود به قعر اقیانوس برده است. تن تن پی می برد که سرفرانسیس، سه ماکت مشابه ساخته و نقشه گنج غرق شده را در آنها جا سازی کرده و حالا مرد شیطان صفتی به نام ساخارین که از نوادگان «راکام سرخپوش» است به دنبال آن نقشه هاست. بقیه ماجرا، رقابت تن تن وهادوک با ساخارین برای دست یابی به ماکت سرفرانسیس است.
-
- 28-ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین (۲۰۰۸)
- ( Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull) چهارمین قسمت مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز است.
نخستین نمایش جهانی فیلم ایندیانا جونز چهار با حضور استیون اسپیلبرگ کارگردان، جورج لوکاس تهیهکننده و بازیگران فیلمهریسون فورد، کیت بلانشت، جان هارت و شیا لبوف در تالار بزرگ سینهلومیر کن صورت گرفت. ایندیانا جونز(هریسون فورد) در این فیلم ۶۷-۶۶ سالهاست و بسیاری از صحنههای اکشن فیلم را خود انجام دادهاست.موضوع فیلم در فضای جنگ سرد بین روسیهٔ شوروی و غرب رخ میدهد. هریسون فورد در نقش دکتر ایندیانا جونز، استاد پارهوقت باستانشناسی دانشگاه و ماجراجویی تماموقت است. او افسران روسی را که قصد ربودن جمجمهٔ بلورین را دارند، از پا درمیآورد.
-
- 27-مونیخ (۲۰۰۵)
- ( Munich) محصول سال ۲۰۰۵ میلادی در ژانر درام و تاریخی،است که به ماجرای کشتار ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ در سال ۱۹۷۲ به دست گروه فلسطینی موسوم به «سپتامبر سیاه» و انتقام سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) در عملیاتی سرّی با نام «عملیات خشم خدا» میپردازد.
در این عملیات، گروهی تروریست به رهبری مأمور مخفی سابق موساد، آونر (اریک بانا)، به جستجو و کشتن فهرست اعضای سپتامبر سیاه که مسئول قتل یازده ورزشکار اسرائیلی تصور میشدند میپردازند. مونیخ آشکارا از رویکرد خشونتآمیز دولتاسرائیل، در برابر اعمال تروریستی اعراب انتقاد میکند.
بعد از اتفاقاتی که باعث مرگ ورزشکاران اسرائیلی در محل اقامت آنان شد ، موساد آونر را که فرزند یک قهرمان جنگ و مامور رده پایین موساد است را به جلسه با خانم نخست وزیر فرا میخواند . آونر زمانی از نوجوانی خود را در اروپا به خصوص آلمان گذرانده است و موساد با استفاده از تجربه آونر و گمنامی او که باعث راحت بودن انکار اطلاع موساد از اعمال وی می شود ، او را مامور به کشتن اعضای جنبش سپتامبر سیاه می کند که مسئول کشتار مونیخ هستند. سیر داستان فیلم تلاش آونر و همکارانش برای انجام ماموریت را نشان می دهد .
-
تز اسپیلبرگ در حل بحران سرزمینهای اشغالی در فیلم "مونیخ"در فیلم "مونیخ"، سران مقاومت فلسطین همسان سران خون ریز صهیونیست معرفی میشوند. در همان حال که غاصبان ساکن سرزمینهای اشغالی نیز با مردم فلسطین یکسان در نظر گرفته شدهاند. به این معنی که سران هر دو طرف صهیونیستی و فلسطینی محکوم و عامل قربانی شدن مردم فلسطین و اشغالگران صهیونیستی نمایش داده میشوند. راه حلی هم که ارائه میشود، مبتنی بر سازش و آشتی میان دو طرف است. تز اسپیلبرگ برای برطرف شدن بحران در سرزمینهای اشغالی که در فیلم "مونیخ" دراماتیزه شده این است که صهیونیستها باید فلسطینیها را تحمل کنند و در مقابل، فلسطینیها هم دست از خشونت و مبارزه بردارند و به تکه زمینی که به عنوان دولت خودگردان به آنها سپرده شده، قانع باشند.اسپیلبرگ در فیلم "مونیخ" هیچ اشارهای به اصل مسئله که همان اشغال و غصب سرزمین فلسطین است، نمیکند و تنها انتقادش از رفتار دو طرف متخاصم فلسطینی و صهیونیستی است. این فیلم همچنین دارای نوعی غمخواری برای صهیونیستهایی است که در المپیک مونیخ توسط فلسطینیها کشته شدند. اگرچه ترورهای صهیونیستها را نیز نشان میدهد؛ اما به موازات این تصاویر، صحنههایی هم از عملیاتهای متقابل فلسطینیها را نمایش میدهد.اعتراض اسرائیلیها به فیلم "مونیخ"مونیخ اسپیلبرگ، سروصدای سازمان موساد و اسرائیلیهای متعصب را در آورد. آنها معترض بودند که این کارگردان، چهره خشنی از اسرائیلی ها در فیلم خود ارائه کرده است و با فلسطینیها بیش از حد لزوم مهربان بوده است؛ اما اسپیلبرگ که خود یهودی است در مصاحبه ها گفته است که صرفاً آنچه که در کتاب "انتقام"، منبع اصلی فیلم اش، وجود داشته را به تصویر کشیده است.جدای از عصبانیت صهیونیستها و برخی از یهودیان متعصب، فیلم مونیخ موضوعی فراتر از منازعه اعراب و اسرائیل را مدنظر قرار داده است. بحث اصلی فیلم درباره بی نتیجه بودن جنگ با ترور است.
- 26-جنگ دنیاها (۲۰۰۵)
- (War of the Worlds) فیلمی علمی-تخیلی است. داستان این فیلم برگرفته از کتاب علمی-تخیلی جنگ دنیاها اثر هربرت جرج ولز، نویسنده بریتانیایی است. در این داستان بیگانگان از فضا به زمین حمله میکنند و هیچ مقاومتی کارساز نیست، جز باکتریهای موجود در هوا.ری فرریه که از همسرش جدا شده، با دو فرزندش راشل ۱۰ ساله و رابی ۱۷ساله در حومه نیویورک زندگی می کند. در یک شب طوفانی، او می بیند ماشین عجیبی که هزاران سال در دل خاک مدفون بوده، از زمین سر بر می آورد و سر راه خود مردمان را از هم متلاشی می کند.
ری خود و فرزندانش را از این بلا می رهاند و با خودرویی که از اثر آذرخش الکترومغناتیسی به دور مانده و هنوز حرکت می کند، از آنجا می گریزد. روز پس از آن، هنگامی که ری از خواب برمی خیزد، می بیند که لاشه یک هواپیمای جت ۷۴۷ بر روی خانه اش افتاده و آن را ویران کرده است. می پندارد که می تواند در خانه همسرش پناه گیرد. اما خانه را خالی می یابد چرا که همسرش به بوستونرفته است.
شب را در زیررمین آن خانه با بچه هایش می گذارند. فردای آن روز از روزنامه نگاران می شنود که همه آن خرابکاریها کار موجودات فرازمینی بوده و آذرخش الکترومغناطیسی ماشینهای شگفت آنان را فعال کرده است.
-
اسپیلبرگ در (War of the Worlds) مسئله تروریسم را مطرح و لزوم مقابله با آن را در لفافه بیان کرده، ویرانگری تروریستها را محدود به یک منطقه نکرده و همه جوامع را مورد هجوم آنها دانسته بود. علاوه بر آن هجوم تروریستها به مترو لندن و زمزمههایی از حمله تروریستی بعدی در فرانسه یا ایتالیا، باعث شد که فیلم جنگ دنیاها به یک پیشگویی و داوری درست از زندگی پر اضطراب در غرب تبدیل شود. اسپیلبرگ در این فیلم با ابزار قدرتمند سینما مقابله با تروریسم جهانی را مطرح کرد و وظیفه شناسایی را بر عهده سیاستمداران گذاشت.اسپیلبرگ در این فیلم از تمام توانهای سخت افزاری استفاده کرد. مضمون این فیلم، جنگ بشر با فضاییهاست که تماماً حوادث 11 سپتامبر 2001 را تداعی میکند. جنگ بین خیر و شر در اکثر آثار اسپیلبرگ دیده میشود که در بیشتر آنها علناً خیر نمادی از یهودی صهیونیست یا تفکر تمامیت خواه آمریکایی است. این فیلم بر مبنای رمان معروف علمی تخیلی "هربرت جرج ولز" ساخته شده است
-
- 25-ترمینال (۲۰۰۴)
- ( The Terminal)فیلمیست کمدی-درام که در سال ۲۰۰۴ به نمایش درآمد. هنرپیشههای اصلی این فیلم تام هنکس و کاترین زتا جونز هستند. این فیلم داستان مردیست که از کشور خیالی «کارکوژیا» به فرودگاه بینالمللی جان اف کندی نیویورک آمده است و اجازه ورود به آمریکا را پیدا نمیکند. در عین حال به علت وقوع انقلاب در کشورش امکان بازگشتش نیز وجود ندارد. هدف او از سفر به آمریکا تکمیل امضاهای هنرمندان جاز در عکس روزی عالی در هارلماست.
عدهای بر این باورند که این فیلم از داستان مهران کریمی ناصری پناهنده ایرانی که به علت گم شدن مدارک پناهندگی خود از سال۱۹۸۸ تا سال ۲۰۰۶ در ترمینال یکی از فرودگاههای نزدیک پاریس زندگی میکرد الهام گرفته است. هرچند که هیچکجا تولیدکنندگان این فیلم به طور رسمی به این موضوع اشاره نکردهاند.
-
- 24-اگه میتونی منو بگیر (۲۰۰۲)
- (atch Me if You Can) فیلمیست در ژانر درام که محصولآمریکا در سال ۲۰۰۲ است. فیلم بر پایه خود-زندگینامهایای نوشته فرانک آبیگنل جونیور ساخته شده و در آن بازیگرانی چون لئوناردو دیکاپریو، تام هنکس، مارتین شین و کریستوفر واکن بازی کردهاند.
داستان فیلم به فرانک آبیگنل جونیور (با بازی دیکاپریو) میپردازد که قبل از ۱۹ سالگیاش موفق شد میلیونها دلار چک را جعل کند و خود را خلبان هواپیمایی پن ای ام آمریکا، دکتری در جرجیا و وکیلی در لوئیزیانا جا بزند. کارل هنراتی (با بازی تام هنکس) مامور اف بی آی همواره در پی به دام انداختن فرانک است و همیشه هم از او عقب میماند. در این فیلم مسائل مورد علاقه اسپیلبرگ از جمله از هم گسیختگی خانوادهها و بیوفایی زنان دیده میشود. فرانک ویلیام آیبگنل واقعی خود نیز در صحنهای کوتاه در فیلم در نقش پلیسی فرانسوی حاضر شدهاست.داستان فیلم «اگه میتونی منو بگیر» مربوط به زندگینامۀ «فرانک ابگنیل»است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در 16 سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هيچ بانكي قادر به تشخيص جعليبودن چكهاي او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینه های غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندۀ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان «افبیآی» در آمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
اَبیگنِل که هم اکنون رئیس شرکت «کارشناسی جعل و کلاهبرداری» اَبیگنِل و شرکا است در سال 2002، زندگینامۀ خود را در اختیار «استیون اسپیلبرگ» قرار داد و او نیز با استفاده از ماجرای زندگی اَبیگنِل فیلم «اگه میتونی منو بگیر!» را کارگردانی کرد. در این فیلم که «لئوناردو دیکاپریو» نقش اَبیگنِل را بازی میکند، مدام تحت تعقیب افبیآی قرار دارد.
اَبیگنِل به عنوان یک فرد دارای هوش بالا، بهویژه هوش هیجانی فوق العاده، پس از کلاهبرداریها و جعلهای فراوان به فرانسه میرود و در تمام مدت، «کارل هانرتی» (به انگلیسی: Carl Hanratty)، مأموری که او را تعقیب میکرد را به دنبال خود میکشد. پرسشی که هانرتی از خود میپرسید، این بود: « چرا گاه و بیگاه، این کلاهبردار جوان به مناسبتهای مختلف با او تماس میگیرد؟» هانرتی، فهمیده بود که اَبیگنِل، چیزی میخواهد به او بگوید، چیزی که در یک بازی بروز یافته بود، اینکه: «اگه میتونی منو بگیر!» در واقع او به این روش میگفت: «اگه ممکنه با من همدلی کن!» وقتی پلیس فرانسه، اَبیگنِل را محاصره کرده بود، هانرتی میتوانست اجازه دهد او را بکشند و از شر یک جاعل کلاهبردار، راحت شود اما او بدون اسلحه به نزد اَبیگنِل میرود و با او «همدلی» میکند و به این ترتیب، نجات ابیگنل از سقوط به ورطه، تنها به دلیل وجود کسی مانند هانرتی است که با هیجانرفتار همدلانه توانست، این نابغۀ کلاهبردار را نجات دهد. بسیاری رابطۀ بین هانرتی و اَبیگنِل را رمانتیک و احساسیگری میدانند، اما هانرتی به عنوان مأمور دستگیری جاعلان چک، دلش برای اَبیگنِل نمیسوخت، بلکه او تلاش میکرد علت تعارض عاطفی اَبیگنِل را بیابد و به او کمک کند تا با پذیرفتن خطاها و اشتباههایش مسیر جدیدی را در زندگی شروع کند. به این ترتیب او نه تنها همدلی عاطفی را با تشویق و تحسین هوش اَبیگنِل پرورش میداد، بلکه موجب تصحیح خطاهای شناختی او شد (همدلی شناختی).
-
- 23-گزارش اقلیت (۲۰۰۲)
- ( Minority Report) فیلمی سینمایی از گونه علمی-تخیلی است و در سال ۲۰۰۲ میلادی بر پرده سینماها رفته است. داستان فیلم گزارش اقلیت در سال ۲۰۵۴ میگذرد و در حقیقت اسپیلبرگ در این فیلم تلاش دارد تا تصویری از آینده نزدیک بشریت ارائه دهد. محور اصلی داستان بر مبنای سیستمی است که بر مبنای ۳ انسان کار میکند و میتواند جرایم را پیش از وقوع پیشبینی کند و بدین ترتیب ماموران اجرایی پیش از وقوع جنایت جلوی آن را میگیرند و بدین ترتیب مدتهاست که دیگر جنایتی رخ نداده است. اما همین سیستم پیچیده هم ممکن است فریب بخورد. زمانی که ماشین پیشبینی میکند در زمان مشخصی یکی از ماموران اصلی پروژه دست به قتل خواهد زد، او با این پرسش مواجه میشود که آیا خود اراده تغییر آینده خود را دارد یا مجبور است به تقدیر تن در دهد و در این راه معمای پیچیدهای را باز میکند.
اما در کنار روایت اصلی فیلم مجموعهای از فناوریهای مختلف را پیشبینی میکند که در آینده نزدیک به واقعیت تبدیل خواهند شد. برای کسانی که سعی میکنند روند پیشرفتهای مختلف فناوری را حدس بزنند همیشه پیشبینی آینده دور راحتتر از آینده نزدیک است. در آینده دور برخی از اقدامات حتماً رخ خواهد داد چرا که اثر فعالیتهایی که ممکن است در زمان کوتاه بر جریان یک روند تاثیر بگذارد در درازمدت مرتفع خواهد شد و آن مسیر به پیش میرود، اما در آینده نزدیک دهها و صدها پارامتر غیرقابل پیشبینی بر نیازهای فوری انسان و مسیر حرکت فناوری او تاثیر میگذارد به همین دلیل است که پیشبینی علمی آینده نزدیک کاری پر ریسک به شمار میرود. یکی از پیشبینیهای این فیلم که اتفاقا خیلی زود قدم به واقعیت گذاشت فناوریهای لمسی در استفاده از رایانهها بود. در این فیلم کاربران با پوشیدن دستکشهای مخصوصی میتوانستند یک سطح مجازی ایجاد شده در فضای ۳ بعدی را لمس کرده و دستورات خود را به آن بدهند. این فناوری در سالهای اخیر رشد کرد و امروزه فناوری لمسی بر تمام قلمرو IT حکمرانی میکند. البته هنوز تا استفاده عمومی از فناوریهای نمایشگرهای مجازی راه طولانی مانده است اما قدمهای نخست در این راه برداشته شده است. بحث دیگر که این روزها به طور جدی دنبال میشود شناسههای زیستی است. آنگونه که فیلم نشان میدهد این شناسهها روی چشم حک میشود و تمام مشخصات فرد و مکان او را مشخص میکند. ضرورت به همراه داشتن مشخصات اساسی، از مشخصات شناسنامهای گرفته تا پرونده سلامت افراد از هم اکنون بسیاری از کمپانیهای فناوری را به سمت ساخت نخستین نسل شناسنامههای زیستی سوق داده است. اما برخی از جلوههای آیندهنگرانه این فیلم نیز به نظر بسیار آوانگارد میرسد؛ رباتهای هویتیاب، سیستم عصبی پیشگوی آینده و سامانه حملونقل عمودی از این جملهاند، اما چه کسی میتواند روند توسعه فناوری را پیشبینی کند.
قانون مور پیشبینی میکند هر دو سال یک بار توان پردازشگرهای دیجیتال دو برابر میشود. شاید این قانون با ضریب دیگری در سایر فناوریها هم صادق باشد و بدین ترتیب کسی چه میداند در ۴۰ سال آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
- 22-هوش مصنوعی (۲۰۰۱)
- ( .Artificial Intelligence: A.I) فیلمی سینمایی از گونه علمی-تخیلی است و در سال ۲۰۰۱ میلادی بر پرده سینماها رفته است. این فیلم آخرین پروژهٔ استنلی کوبریککارگردان مطرح سینما بود و به علت مرگ کوبریک قبل از شروع فیلمبرداری، اسپیلبرگ خود را وقف اتمام این پروژه نمود.این فیلم یک اثر بسیار فلسفی و در نوع خود کم نظیر با موضوعی بکر و ناب بود که جشنواره های سینمایی طبق سنت همیشه خود به آن از دید تجاری نگریستند.جود لا و هیلی جوئل آزمنت در این فیلم نقش آفرینی کردهاند. فیلم، اقتباس از داستان کوتاهی اثر برایان آلدیساست و همچنین اشارات زیادی به داستان مشهور پینوکیو دارد.
هوش مصنوعی برندهٔ پنج جایزه ساترن شامل بهترین فیلم علمی-تخیلی و نامزد ۲ جایزه اسکار شامل جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه و بهترین موسیقی متن فیلم شد.
-
- 21-نجات سرباز رایان (۱۹۹۸) اسکار بهترین کارگردانی
- ( Saving Private Ryan) نام فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۹۸ میباشد که به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شدهاست. داستان این فیلم در طول نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. ۲۷ دقیقه آغازین فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ را نشان میدهد، بسیار مشهور است. تام هنکس در نقش کاپیتان جان میلر به همراه هفت سرباز دیگر مأموریت میگیرند تا سرباز جیمز فرانسیس رایان را پیدا کنند و به خانه برگردانند. او سه برادر داشته که همگی در جنگ کشته شدهاند و به دستور فرمانده کل ارتش، رایان میتواند به پیش مادرش بازگردد.
داستان این فیلم در سال ۱۹۹۴ و زمانی در ذهن رودات شکل گرفت که داشت از بنای یادبود چهار برادر کشته شده در جنگ داخلی آمریکا دیدن میکرد. رودات تصمیم گرفت تا داستانی شبیه به آنها در جنگ جهانی دوم بنویسد. او فیلمنامه را نوشت و در اختیارمارک گوردون قرار داد. نهایتاً استیون اسپیلبرگ به عنوان کارگردان انتخاب شد.
نجات سرباز رایان، با استقبال خوبی از سوی تماشاگران ومنتقدین روبهرو شد. این فیلم به صورت جهانی، ۴۸۱٫۸ میلیون دلار در گیشه فروش داشت که آن را به پرفروشترین فیلم سال ۱۹۹۸ تبدیل کرد. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک این فیلم را نامزد ۱۱ جایزه اسکار کرد، از جمله اسپیلبرگ که جایزه بهترین کارگردانی را برد. نجات سرباز رایان در سال ۱۹۹۹، وارد شبکه ویدئویی خانگی شد که ۴۴ میلیون دلار فروخت. فیلم با نشان دادن سکانسی از حضور یک سرباز جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش، در گورستان کشتهشدگان نبرد نرماندی، آغاز میشود. سپس صحنه به روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ (روز نبرد نرماندی) میرود. سربازان آمریکایی برای پیاده شدن در ساحل نرماندی درفرانسه (که به دست آلمانیها اشغال شدهاست) آماده میشوند. قایقها به ساحل میرسند و سربازها بیرون میروند. در همان لحظات نخست ورود سربازان، آلمانیها به روی آنان آتش باز میکنند و بسیاری از سربازان کشته میشوند. کاپیتان جان اچ. میلر (تام هنکس) به همراه چند تن از سربازان دیگر، سعی میکنند تا خطوط دفاعی ساحلی را بشکنند.
در سکانس بعدی، دفتر جرج مارشال، فرمانده کل ارتش ایالات متحده، نشان داده میشود. به او خبر میدهند که سه تن از چهار برادر از خانواده رایان در جنگ کشته شدهاند و مادر آنها در یک روز، خبر مرگ آنها را دریافت کردهاست. آنها متوجه میشوند که فرزند چهارم و کوچکتر، جیمز فرانسیس رایان، در جایی در نرماندی، گم شدهاست. او بعد از خواندن نامه بیکسبی که از طرفآبراهام لینکلن برای خانم بیکسبی نوشته شده بود، دستور میدهد تا سرباز رایان را هر چه زودتر پیدا کنند و او را به خانه بازگردانند.
در فرانسه، سه روز بعد از روز دی، میلر دستور میگیرد تا رایان را پیدا کنند. او تیمی شش نفره به علاوه یک سرباز که زبان آلمانی و فرانسه را به خوبی صحبت میکند، با خود همراه میکند و بدون هیچ اطلاعاتی به جستجوی رایان میرود. کاپارزو (وین دیزل)، یکی از مردان وی، با ورود به شهر توسط یک تکتیرانداز کشته میشود. جکسون با مهارت بالای خود تکتیرانداز را میکشد. آنها یک سرباز به نام جیمز فردریک رایان از ایالت مینهسوتا پیدا میکنند، اما زود متوجه میشوند که اشتباه کردهاند. در راه، آنها یکی از اعضای گروهی که رایان در آن بوده را پیدا میکنند و محل فرود رایان را میفهمند. آنها به محل میروند و توسط یکی از دوستانش باخبر میشود که رایان به همراه چندتن دیگر از یک پل در شهر رامل، که از نظر استراتژیکی مهم است، دفاع میکند.
در راه شهر رامل، آنها به عدهای آلمانی با تیربار برمیخورند و تصمیم میگیرند تا آنها را از بین ببرند. آنها موفق میشوند و یکی از سربازان آلمانی را نیز اسیر میکنند. همچنین تیری به شکم وید، پزشک تیم، برخورد میکند و او جانش را از دست میدهد. سربازان تصمیم میگیرند تا سرباز آلمانی را معدوم کنند. فقط آپهام با این کار مخالف است. نهایتاً میلر تصمیم میگیرد تا سرباز آلمانی را چشمبسته رها کند تا نیروهای آمریکایی او را پیدا کنند. با آزاد کردن سرباز آلمانی، ریبن تصمیم میگیرد تا از تیم جدا شود و این باعث میشود با هورواث، درگیر شود. درگیری بالا میگیرد تا این که میلر به بحث پایان میدهد و همچنین در مورد گذشتهٔ خود اطلاعاتی را فاش میکند. او میگوید که قبل از شروع جنگ یک معلم زبان انگلیسی بوده. بعد از این ریبن تصمیم میگیرد بماند.
آنها به شهر رامل میرسند و رایان را پیدا میکنند. به او خبر میدهند که سه برادرش کشته شدهاند، همچنین در راه یافتن او، دو سرباز جان خود را از دست دادهاند و این که او باید به خانه برگردد. ولی او مخالفت میکند و میگوید انصاف نیست که بقیه را تنها بگذارد. میلر تصمیم میگیرد به همراه تیمش در آنجا بماند و از پل در برابر آلمانیها دفاع کند.
نیروهای آلمانی به همراه پنجاه سرباز مجهز به شهر میرسند. با وجود تلفات سنگین آلمانیها، بیشتر آمریکاییها از جمله جکسون، ملیش و هورواث کشته میشوند. زمانی که میلر میخواهد برای جلوگیری از عبور آلمانها، پل را منفجر کند، تیر میخورد و مجروح میشود. قبل از این که تانک آلمانیها به پل برسد، پی-۵۱ ماستنگ آمریکایی از راه میرسد و تانک و نیروهای باقیمانده را از بین میبرد. آپهام که در جریان درگیری از گروه جدا شدهاست،اسیر آلمانی را که توسط میلر آزاد شده و دوباره به جنگ برگشته را میکشد. رایان، ریبن و آپهام تنها کسانی هستند که زنده ماندهاند. رایان در آخرین لحظات زندگی میلر به پیش او میرود و میلر در آخرین جملهاش به رایان میگوید که:«جیمز، سزاورش باش، لیاقتش [کاری را که برایت انجام شد] را داشته باش.»
دوباره زمان حال نشان داده میشود. پیرمردی که در گورستان سربازان کشتهشده در نبرد نرماندی حضور دارد، همان سرباز رایان است. او بر سر مزار میلر از همسرش میخواهد تصدیق کند که او مرد خوبی بوده و لیاقت فداکاری میلر و سربازانش را داشته. سپس دوربین به سنگ قبر نزدیک میشود و نام جان اچ. میلر نمایان میگردد. فیلم با نشان دادن برافراشته شدن پرچم ایالات متحده پایان مییابد.
-
تاثیر پذیری اسپیلبرگ از شهید آوینی و روایت فتح
-
شهید سید مرتضی آوینی، سازنده مجموعه مستند "روایت فتح" در مستند سازی شیوهای را دنبال میکرد که خود آن را "شیوه اشراقی" در فیلمسازی مینامید. روشی كه هدف آن ظاهر كردن واقعيت بود. فیلم بردار در این شیوه، نقش اصلی را ایفا میکرد، چرا که در هنگام تصویر برداری از جبهه و درگیری رزمندگان با دشمن همه چیز آنچنان سریع رخ میداد که فرصتی برای کارگردان برای ارائه میزانسن نبود، از این رو باید فیلمبردار آن چنان مجرب و حرفهای میبود که بلافاصله سوژه را انتخاب، شکار و به طور همزمان دکوپاژ آن را انجام میداد.شیوه روایت نگاری شهید آوینیاجتناب از زیاده گویی و ساده پردازی، عنصر دیگر شیوه مستندسازی شهید آوینی بود. نگرش نهفته در مجموعههای این مستند جنگی، از نظر محتوا و مضمون شیوه روایت نگاری آن را از سایر برنامههای جنگی منفک میکرد. تکنیک فیلم سازی "روایت فتح" متفاوتتر از آنچه که دیگران مطرح میکردند، بود.به باور شهید آوینی نمیشد تکنیک و محتوا را از هم منفک نمود و از اینرو او همیشه سعی داشت که بین این دو موضوع نسبت منطقیای برقرار کند. برای این منظور در تهیه موسیقی، انتخاب تصاویر، شیوه تدوین، نگارش متن و حتی ارائه نریشن ها، با وسواس فوق العاده ای عمل میکرد. درحالیکه بیشتر مستندسازان به صحنههای جنگی و شلیک آر پی چی و فضای جنگ اهمیت میدادند، برای شهید آوینی آدمهای جنگ مهم بود و او آنها را به تصویر میکشید.تأثیر مستند سازی شهید آوینی بر سینمای جنگی جهاناینچنین بود که تأثیر افکار و شیوه مستند سازی شهید آوینی بر سینمای جنگی جهان غیرقابلانکار شد. در همین زمینه فرانسیس فوکویاما، استراتژیست آمریکایی در کنفرانس اورشلیم در سال 1986 با عنوان "بازشناسی هویت شیعه" گفت: «فیلم سازان آمریکایی برای تضعیف هویت شیعی و اسلامی باید در فیلمهایشان هر چه را که شیعیان درباره امام زمان میگویند، بر شخصیت عیسی ناصری تطبیق دهند و برای این منظور فیلمهایی بر اساس مدل "روایت فتح" آوینی، ساخته شوند؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلفههای احساسی برنامههای آوینی...»از اینرو ردپای محتوایی مجموعه روایت فتح را میتوان در فیلمهای "نجات سرباز رایان" به کارگردانی استیون اسپیلبرگ با محتوای تجلیل از مادر سه سرباز کشته شده در جنگ؛ فیلم "نبرد پرل هاربر" با محتوای جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فیلم "زمانی که سرباز بودیم" با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیات کربلای 5؛ فیلم "سقوط شاهین سیاه" با مضمون بازسازی صحنه کربلای مورد اشاره آوینی مشاهده کرد.تأثیرپذیری اسپیلبرگ از "روایت فتح"اگرچه رعایت سطوح ارزشی در بیان هنری سینما کاری بس دشوار است؛ اما آوینی همیشه در تکاپوی آن بود که با استفاده از بیان سینمایی، آنها را در اختیار ارزشها و اعتقادات خود قرار دهد و در نهایت موفق شد مجموعه "روایت فتح" را معیاری برای ساختن مستندهایی با محوریت دفاع مقدس تبدیل کند. معیاری که به اعتراف بسیاری از کارشناسان و منتقدین سینما، فیلمهایی چون "نجات سرباز رایان" (Saving Private Ryan) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال 1998 (جزء 10 فیلم برتر جهان از نگاه انجمن فیلم آمریکا و برنده جایزه گلدن گلوب و نامزد 11 جایزه اسکار در سال 1998) بر اساس "شیوه مستندسازی اشراقی" شهید آوینی ساخته شده است.
-
- 20-جهان گمشده: پارک ژوراسیک (۱۹۹۷)
- (The Lost World: Jurassic Park) فیلمی سینمایی از گونه علمی-تخیلی است ودرسال ۱۹۹۷ میلادی بر پرده سینماها رفتهاست.
- 19-آمیستاد ( ۱۹۹۷)
- (Amistad) فیلمی در ژانر درام تاریخی و حقوقی است که در سال ۱۹۹۷ میلادی ساخته شد. بازیگران این فیلم عبارتانداز:مورگان فریمن، آنتونی هاپکینز
-
- 18-فهرست شیندلر( ۱۹۹۳) اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- در باره این اثر مطلبی مفصل در (CINTELROM)درجشده است که شما خوانندگان پیگیر را به مطالعه آن دعوت مینمایم.
-
"فهرست شیندلر" (Schindler’s List) فیلمی است که بر اساس کتاب "کشتی شیندلر" (Schindler’s Ark)، ساخته شده است. کتاب "کشتی شیندلر" که براساس سرگذشت "اسکار شیندلر" نوشته شده، در سال 1982، برنده جایزه بوکر شد. این فیلم اولین فیلم سیاه و سفیدی بود که بعد از سال 1960، جایزه اسکار بهترین فیلم را به دست میآورد.فیلم 3 ساعته "فهرست شیندلر" درباره یک تاجر عضو حزب نازی است که به خاطر طبع خوشگذران با توجه به دوستی بین او و مقامات رده بالای ارتش نازی که بیشتر به خاطر سخاوت وی بود، موفق میشود کارخانهای را بخرد، سپس یهودیان را به عنوان کارگر در کارخانه استخدام میکند و رفته رفته این کارخانه راه فراری برای بعضی از یهودیان میشود که در قرنطینه ماندهاند و خطر مرگ هر لحظه آنان را تهدید میکند.فیلم "فهرست شیندلر" فیلمی سیاه و سفید و نزدیک به مستند، در کمال تعجب با فروش بالایی در گیشه رو به رو شد؛ تا حدی که برای خود اسپیلبرگ هم غیرمنتظره بود. البته، تبلیغات فراوان صهیونیسم بین الملل از ابتدای فیلم برداری، در این فروش بالا، تأثیر فراوانی داشت. این فیلم، 7 جایزه اسکار، از جمله بهترین کارگردانی را برای اسپیلبرگ به ارمغان آورد. اسپیلبرگ، سود حاصل از فروش فیلم را به چند مؤسسه یهودی بخشید.پس از ساخت و نمایش فیلم "فهرست شیندلر"، بود که صهیونیستها به حمایت از کارگردان آن یعنی اسپیلبرگ برخاستند؛ برای نمونه بانک معروف صهیونیستی "چیس منهاتان"، 3 میلیارد دلار برای حمایت از شرکت اسپیلبرگ اختصاص داد. بزرگترین مرکز با نفوذ یهودیان صهیونیست در آمریکا، "ایپاک" (کمیته امور عمومی یهودیان آمریکا و اسرائیل) نیز، به رسم سپاس از این کارگزار خوب، در اوایل سال 1995 بیانیهای صادر و از تمامی شرکتهای بزرگ یهودی خواست که اسپیلبرگ را مورد حمایت مادی و معنوی خود قرار دهند تا وی بتواند رسالت هنری خود را در خدمت به اهداف صهیونیستی ادامه دهد. به نوشته مجله "فوربس" در 1994 برای نخستین بار، یک کارگردان، در صدر گرانترین ستارگان هالیوود در آمد.
- 17-پارک ژوراسیک (۱۹۹۳)
- پارک ژوراسیک فیلمی در ژانر علمی تخیلی ساخته سال ۱۹۹۳ و برگرفته از رمانی به همین ناماست. داستان فیلم در جزیرهای تخیلی به نام ایلا نیوبلار رخ میهد.داستان اثراز این قرار است که :دانشمندان در یک جزیره پارکی تفریحی ساختهاند که در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. جان هموند گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری و خرابکاری دسته ای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکو شند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
فروش بسیار این فیلم سبب شد قسمتهای دوم (در سال ۱۹۹۷) و سوم (در سال ۲۰۰۱)آن نیز تولید گردید و قسمت چهارم آن در دست تهیه است.
-
16-هوک (1991)
- (Hook) یک فیلم ماجرایی فانتزی آمریکاییست که بر اساس داستان پیتر پن (اثرجیمز بری) ساخته شده است. داستین هافمن، رابین ویلیامز، جولیا رابرتز، باب هاسکینز، مگی اسمیت و چارلی کورسمو در این فیلم ایفای نقش کردهاند
- 15-ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (1989)
- ( Indiana Jones and the Last Crusade) فیلمی سینمایی از گونه ماجراجویانهاستکه در سال ۱۹۸۹ میلادی بر پرده سینماها به نمایش درآمده است وبازیگرانی چون :هریسون فورد.شون کانری .آلیسون دودی.دنهولم الیوت وجولیان گلود درآن به ایفای نقش پرداخته اند.یکی از تهیه کنندگان این اثر (جرج لوکاس) کارگردان متبحر آمریکائیست.
- 14-همیشه (۱۹۸۹)
- این اثر یک فیلم عاشقانه-درام آمریکایی است با نقش آفرینی ریچارد دریفوس، هالی هانتر، جان گودمن، برد جانسون و بازیگر فقید هالیوود(آدری هپبورن) که آخرین حضورش در دنیای سینما بود. این فیلم توسط یونیورسال استودیوز و یونایتد آرتیستز توزیع شد.
فیلم همیشه، بازسازی یک فیلم عاشقانه-درام محصول ١٩۴٣ به نام یک مرد به نام جو است.
-
- 13-امپراتوری خورشید (1987)
- (Empire of the Sun) فیلمی در ژانر درام، جنگیست . این فیلم در سال ۱۹۸۷ میلادی ساخته شد. کریستین بیل . جان مالکوویچ و میراندا ریچاردسونبازیگران اصلی این فیلمند.
- 12-رنگ ارغوانی (۱۹۸۵)
- (The Color Purple) یک فیلم برپایه رمان رنگ ارغوانیاز آلیس واکر نویسنده آمریکایی است. این فیلم هشتمین فیلم ساخته شده توسط اسپیلبرگ به عنوان کارگردان میباشد. دنی گلوور، دسرتا جکسون، مارگارت اوری، اپرا وینفری، آدولف سسار و رائه داون چونگ در این فیلم ایفای نقش کردند و همچننین ووپی گلدبرگ به عنوان بازیگر معرفی شد.
فیلم داستان یک دختر جوان آمریکایی آفریقایی را روایت میکند و مشکلات زنان آفریقاییتبار در اوائل دههٔ ٬۱۹۰۰ شامل فقر٬نژادپرستی و تبعیض جنسی را به نمایش میگذارد.
-
- 11-ایندیانا جونز و معبد مرگ (۱۹۸۴)
- ( Indiana Jones and the Temple of Doom) فیلمی سینمایی از گونه ماجراجویانه است ودرسال ۱۹۸۴ میلادی بر پرده سینماها به نمایش درآمده است.درداستان این اثر اکشن و پر هیجانایندیانا جونز برای رد و بدل کردن الماسی با خاکستر جسد یکی از امپراتوران چین به نام نوراهاچی، به میکده یک گانگستر چینی، به نام لایو چی، می رود. کار مبادله به خشونت و تیراندازی کشیده می شود.
او برای گریز از این درگیری، خواننده میکده دختری به نام ویلی اسکات را به همراه خود می برد. آنگاه برای فرار از چین، به کمک پسرک ۱۱ سالهای به نام Short Round (نیمه ماه)، هواپیمای لایوچی و خلبانانش را می رباید. ولی لایوچی و افرادش باک هواپیما را خالی کرده، با چترهای نجات خود از هواپیما بیرون می پرند.
در حالیکه هواپیما با شتاب در آسمان به پایین کشیده می شود، ایندی (ایندیانا جونز) آن را به سوی آب هدایت میکند و با ویلی و پسرک، بر روی یک قایق نجات فرود می آیند تا از خود را از خطر کشته شدن برهانند.
در کرانه آب درمی یابند که در محلی در کشور هندوستان سقوط کرده اند. پای پیاده به دهکده ای می روند. در آنجا پیر ده از آنان می خواهد سنگ جادوی مردم ده را از تاگزها که بچههای مردم آنجا را نیز به اسارت برده اند، پس بگیرند. این آغاز ماجرایی است بسیار پرهیجان و ترسناک.
- 10-منطقه گرگ و میش (۱۹۸۳)
- متاسفانه در باره این اثر اسپیلبرگ نوشته ای یافت نشد وانشاالله در روزهای آتی مشخصات و خلاصه داستان آن درج خواهد شد.
- 9-ایتی موجود فرازمینی (۱۹۸۲)
-
ساختن فیلمی که در گذر زمان ماندگاری خود را اثبات کند، تنها با یک داستان عالی و یک دوربین روی دست امکان پذیر نیست. شغل کارگردان این نیست که فقط دستورات فیلمنامه را اجرا کند، بلکه او فیلم را از دریچه ذهن خلاقش می بیند و آن را جان می بخشد.
استیون اسپیلبرگ یکی از کارگردان های بزرگ دوران ما است که هر نوع فیلمی بگویید ساخته؛ از علمی-تخیلی گرفته تا جنایی و تاریخی و سیاسی و انواع درام ها. برای فیلم ها و کارگردانی اش اسکارها گرفته و از مفاخر سینمای امریکا است. اما در بین فیلم های او .E.T از آن نوع آثاری است که نبوغ خالص اسپیلبرگ را بیشتر نشان می دهد.
اسپیلبرگ ای.تی را به عمد از زاویه دید بچه ها ساخته. احتمالا این چیزی است که تا الآن به آن فکر نکرده بودید ولی تقریبا تمام کاراکترهای بالغ در این فیلم، در تمام صحنه ها از پایین فیلمبرداری شده اند و این تکنیک هوشمندانه، به تمام تماشاچیان فیلم، فرقی نمی کند از چه نسلی، کمک می کند تا تجربه ای کودکانه مشابه الیوت (کاراکتر اصلی) داشته باشند و هر چه پیرتر می شوند، باز هم آن حس خوب اولین تماشای فیلم همراه شان باشد.
یکی دیگر از تکنیک های فیلمسازی در ای.تی این است که همه چیز به ترتیب زمانی وقوع به نمایش در می آید، این نیز کاری است که به ندرت در فیلم ها می بینیم. اما اسپیلبرگ با این تکنیک کاری کرد که تماشاچیان خردسال، یک بازخورد واقع بینانه و احساسی نسبت به ای.تی پیدا کنند. آنها او را ملاقات می کنند، به کاراکترش نزدیک می شوند و سپس هنگامی که زمین را ترک می کند، به او بدرود می گویند.
شاید این را ندانید که ای.تی ماحصل تخیل شخصی اسپیلبرگ است. او در سال ۱۹۶۰ که والدینش طلاق گرفتند یک دوست خیالی برای خود ساخت که بعدها با کمک ملیسا متیسون، بر مبنای آن فیلمنامه ای.تی به نگارش در آمد. فیلمی که هنوز برای بسیاری افراد یک نوستالژی عمیق است.
- 8-مهاجمان صندوقچه گمشده (۱۹۸۱)
- (Raiders of the Lost Ark) فیلمی سینمایی از گونه ماجراجویانهاست که در سال ۱۹۸۱ میلادی بر پرده سینماها به نمایش درآمده است.داستاندر سال ۱۹۳۶ رخ می دهدسرویسهای امنیتی به ایندیانا جونز ماجراجو ماموریت می دهند، مدال «را» را که در اختیار میخانهداری به نام «ماریون راون وود»، معشوقه پیشین ایندی (ایندیانا جونز)، در نپال است، به چنگ آورد.
این اثر هنری مصر باستان، نخستین گام در دستیابی به صندوق عهد گمشدهای است که موسی پیامبر یهودیان، لوح ده فرمان را در آن گذاشته بوده و اکنون این صندوقچه در تانیس مدفون است.از بخت بد نازیها نیز به دنبال آن هستند، چرا که دربردارنده قدرتی است که پیروزی بزرگ را برایشان به ارمغان میآورد.درگیری با نازیها برای دستیابی به لوح، ماجراهای پرتنشی در پی دارد.ایندی که از مار به شدت بدش می آید، با صدها مار کبرای سمی در معبد محل دفن لوح، روبرو می شود.
-
- 1941-7(1979)
- یک فیلم کمدی پرخرج محصول سال ۱۹٧٩، به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و نویسندگی رابرت زمکیس و باب گیل است. در این فیلم بازیگرانی همچون؛ دن آیکروید، ند بیتی، جان بلوشی، جون کندی، کریستوفر لی، توشیرو میفونه و رابرت استاکنقشآفرینی کردهاند.این فیلم در نهایت یک شکست تجاری بزرگ برای اسپیلبرگ بود.اوبعد از موفقیت های بزرگی که با اکران دو فیلم آرواره ها و برخورد نزدیک از نوع سوم به دست آورد (لازم بذکراست که فیلم آرواره ها بدعت گذار واژه بلاک باستر در سینماست)بااین تصورکه دیگر ترساندن و بازی باهیولا و بیگانه ترسی جذابیتی نداردو به جای آن باید کمی دل تماشاگران را شاد کرد، رابرت زمه کیس و باب گیل را مامور نوشتن فیلمنامه ای کمدی در وصف جنگ جهانی دوم و حمله ژاپنی ها به پرل هاربر نمود.
- جان وین نیزیکی از گزینه های بازیگری برای این فیلم بود؛ اما بعد از خواندن فیلمنامه نه تنها آن را نپذیرفت بلکه اسپیلبرگ را فرا خواند و به او گوشزد کرد که موضوع جنگ جهانی دوم به هیچ وجه خنده دار نیست و نمیشود با هزاران کشته پرل هاربر شوخی کرد. اسپیلبرگ اما به راه خود ادامه داد و فیلم را ساخت؛ فیلمی که ساخته شدو تماشاگران هم آن را دیدند ولی هیچ کس به آن نخندید. جک نیکلسون به نقل از استنلی کوبریک گفت:
- «فیلم اسپیلبرگ فیلم بزرگی بود اما خنده دار نبود.»
برای همین بعد از خلاص شدن از سوپ مرگ آوری که ساخته بود (نامی که خود اسپیلبرگ روی فیلمش گذاشت)اسپیلبرگ سراغ ژانر و سبکی رفت که در آن تخصص داشت؛ ایندیانا جونز و مهاجمان صندوقچه گمشده. - 6-برخورد نزدیک از نوع سوم (۱۹۷۷)
- ( Close Encounters of the Third Kind) فیلمی سینمایی از گونه علمی-تخیلی استبا بازی ریچارد ریفوس، فرانسوا تروفو، ملینا دیلن و تری گارکه در سال ۱۹۷۷ میلادی بر پرده سینماها رفت.
درداستاناین اثراز کلود لاکومب کارشناس فرانسوی پدیده بشقابهای پرنده خواسته میشود تا گزارش هواپیماهای جنگی درباره ناپدید شدن تی.بی.ام آونجر در ماموریتی در سال ۱۹۴۵ و یافته شدن دوباره اش در بیابان سونورا را بررسی و باز بینی کند.رخدادهای شگفتی در همه جای کره زمین روی می دهد. دکتر لاکومب می کوشد آنها را به روش دانشمندان با وجود زندگی فرازمینی پیوند دهد که از این راه در پی تماس با آدمیان است.همزمان در دهکده ای در ایندیانا، روی نیری سیمبان شرکت برق منطقه بشقاب پرنده ای را در برابر دیدگان خود می بیند. چند کیلومتر دورتر، بشقاب پرنده ای کودکی را برابر چشمان شگفت زده و هراسان مادرش، جیلیان می رباید.در همان هنگام که دست اندرکاران می کوشند از انتشار خبرها جلوگیری کنند، جیلیان و روی پی در پی دچار الهامات فزاینده و روشنی می شوند درباره مکانی اسرار آمیز که در آن برخورد و دیدار با بشقاب پرندهها روی خواهد داد.
-
- 5-آروارهها (۱۹۷۵)
- (Jaws) فیلمیست حادثه ای و خونبارکه محصول سال ۱۹۷۵ است.فیلم داستانی از حملههای یک کوسه بزرگ سفید به انسانها و تلاشهای یک افسر پلیس برای نگاهبانی از مردم دربرابر این کوسهاست. آروارهها بر پایهٔ رمانی به همین نام نوشتهٔ پیتر بنچلی ساخته شدهاست.
-
- 4-شوگرلند اکسپرس (۱۹۷۴)
- ( The Sugarland Express)، یک فیلم نئو نوآر-درام و محصول سال ۱۹۷۴ است، این اثر به نوعی اولین فیلم و تجربه او در عالم کارگردانی سینما به شمار میآید. در این فیلم ستارگانی همچون، گلدی هاون، بن جانسون، ویلیام آترتون، مایکل ساکس بازی کردهاند.
داستان این فیلم در مورد یک زوج زن و شوهر است که در تلاش برای پیشی جستن از قانون هستند.فیلم برگرفته شده از یک روایت واقعی است. این رویداد تا حدی پیش رفت که قسمتی از مجموعه و بخش هایی از داستان فیلم در شوگرلند تگزاس فیلم برداری شد. صحنههایی دیگر از فیلم در سان آنتونیو، فلورزویل، پیلیزنتون، کانورس، دل ریو تگزاس فیلم برداری شده است.
-
- 3-دوئل (۱۹۷۱)
- ( Duel)، یک فیلم تلویزیونی تریلر آمریکایی محصول سال ۱۹۷۱ است.دراین اثر :دنیس ویور.بیلی گلدنبرگ ایفای نقش کرده اند.فیلم پس از نمایش تلویزیونی بدلیل جذابیت فراوانش در نسخه 35 میلیمتری نیز در سینماها به نمایش درآمد. فیلم داستان مردی است که گرفتار یک راننده کامیون سادیسمی در یک جاده میشود .راننده بدون هیچ دلیلی میخواهد به هر نحو، او را بکشد اما عاقبت راننده قربانی جنون خود میگرددو به دره سقوط میکند.
-
- 2-امبلین (۱۹۶۸)
- اسپیلبرگ از 12 سالگی برای خودش فیلم های آماتوری می ساخت ، فیلم نامه هایش را خودش می نوشت ، از دوستانش برای بازی استفاده می کرد و آنها را به خوبی هدایت می کرد. در 16 سالگی ، یعنی در سال 1964یک فیلم بلند به نام Firelight با زمان 2 ساعت و نیم ساخت. اسپیلبرگ به کالج ایالتی کالیفرنیا رفت و در آنجا در رشته سینما تحصیل کرد. در اواخر دهه شصت ، پنج فیلم دیگر ساخت اما بالاخره در سال 1968 با فیلم کوتاه آمبلین بود که مورد تحسین قرار گرفت.
- 1-نورآتش (۱۹۶۴)
-
(Firelight)، یک فیلم ماجراجویی علمیتخیلی محصول سال ۱۹۶۴ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سن ۱۷ سالگی است. این فیلم با بودجهای ۵۰۰ دلاری و به صورت دیالوگی ساخته شده است. اولین موفقیت تجاری اسپیلبرگ در دنیای سینمای محلی با این فیلم بود، با سود تنها $۱. اسپیلبرگ در این باره گفته است که؛ "من آن شب رسیدها را شمارش میکردم، و ما هر بلیط را یک دلار عرضه میکردیم. پانصد نفر آن شب به تماشای فیلم آمدند و من فکر میکنم یک نفر آن شب، برای یک بلیط ۲ دلار پرداخته بود، زیرا تنها سود فیلم ۱ دلار شد، و اینگونه بود."
با اینکه نورآتش اولین فیلم اسپیلبرگ است، اما اولین تجربهٔ کامل او در دنیای کارگردانی قلمداد نمیشود. اولین فیلم بلند وی به عنوان تجربهٔ کارگردانی، فیلم دوئل است. اگرچه طولانیترین تجربهٔ فرم او، مربوط به قسمتهایی از سریالهای "به نام بازی" و "لس آنجلس ۲۰۱۷" است.
دو حلقه از فیلم نورآتش، امروز از بین رفته است. اسپیلبرگ برای سومین فیلم مهم خود، برخورد نزدیک از نوع سوم در سال (۱۹۷۷) به اینگونه موضوعات سینمایی خود بازگشت.به مشخصات فیلم توجه کنید ؛شاید برایتان جالب باشد!
-
کارگردان استیون اسپیلبرگ تهیهکننده آرنولد اسپیلبرگ
لیا اسپیلبرگنویسنده استیون اسپیلبرگ بازیگران کلارک لوهر
کرولاین اوونموسیقی گروه دبیرستان آرکادیا فیلمبرداری استیون اسپیلبرگ تدوین استیون اسپیلبرگ
(ناشناس)توزیعکننده فینیکس سینما تاریخهای انتشار ۲۴ مارس ۱۹۶۴ مدت زمان ۱۳۵ دقیقه
زبان انگلیسی بودجه ۵۰۰ دلار فروش ۵۰۱ دلار